ایجاد یک چارچوب برای جمعآوری کمک مالی در سازمانهای غیرانتفاعی یک چالش است. برای اینکه مدلها کارآمد و مفید باشند، نباید بیش از حد بهطور کلی و یا بیش از حد بهطور خاص تعریف شده باشند. بهعنوان مثال، یک کلینیک سلامت عمومی که به بیماران تحت پوشش برنامه کمک دریافت درمانی دولت، خدمات میدهد را در نظر بگیرید و هم یک سازمان غیرانتفاعی که کارش توسعه حمایت شده از طرف دولت آمریکا برای توسعه بینالمللی است. درست است که هر دو از سوی دولت کمک مالی دریافت میکنند ولی نوع کمک مالی و تصمیم گیرندگان کنترل این منابع مالی کاملا متفاوت از یکدیگر هستند. قرار دادن این دو در کنار هم و در یک مدل، مفید و کارآمد نخواهد بود. در عین حال تعیین یک مدل جداگانه برای تمام سازمانهایی که کمک مالی یکسانی دریافت میکنند، تعریف بیش از حد خاص و محدودی است که کارآیی لازم را نخواهد داشت.